درباره وبلاگ ![]() بیست و چهارمِ بهمن ماهِ هزار و سیصد و هفتاد و چهار سرآغاز دفتر زندگی من بود... از بچگی برای بزرگ شدن راه نرفتم که زمین بخورم دویدم و کله پا شدم رشتهی تحصیلیم رو که با اعداد و ارقام سر و کار داشت به پایان رسوندم بی خبر از اینکه این روح تشنهی قطره به قطرهی واژههاست حالا تصمیم دارم این صفحهی مجازی رو رنگ آمیزی کنم با تکِ تکِ کلمههام! و خلاصهی تمامِ دربارهی من همین بس که مینویسم تا زنده بمونم اگه یک روز نتونم بنویسم با یک مرده هیچ فرقی ندارم مدیر وبلاگ : Zahra Movasat موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه نویسندگان آمار وبلاگ
زندگی با کلمهها رقص واژهها روی کاغذهایم هیجان انگیزترین اتفاق زندگی من است چهارشنبه بیست و چهارم مهر 1398 :: نویسنده : Zahra Movasat
![]() طی یک تفکر بسیار عمیق تصمیم خیلی یُمن و مبارکی گرفتهام ![]() تا تغییر کوچکی در وبلاگام ایجاد کنم نوشتنِ بیوقفه با واژههایی سنگین حقیقتاً مرا ترسانده که نکند کسانی که مرا میخوانند یا قرارهست در آینده مرا بخوانند پیش خود یک نویسندهی افسرده را تصورکنند ![]() که یک چشماش اشک و یک چشماش خون است و روی کاغذهایش جزکلمههایی که درد میکنند هیچ چیزِ دیگری جاری نمیشود حقیقتاً هرکسی مرا ببیند بخاطر خوشصبحتی و شوخ بودنهایم متعجب میشود(گفتناش از زبان خودم پرروییست اما دوستانِ بیشمارم و رفیقهایم همه نشان از صحت این حرف دارند ![]()
هستند دوستانِ صمیمی یا آشناهایی که وبلاگام را میخوانند
و بعد با خنده میگویند اگر تو را نمیشناختیم فکر میکردیم این وبلاگ به دستِ یک افسردهی گوشهگیر از دنیا برده نوشته میشود ![]() حق دارند من در دنیایِ بیرون از واژههایم آرامم خنده از لبهایم پر نمیزند لحظهای را برای خنداندنِ دیگران از دست نمیدهم دلام طاقتِ دیدنِ هیچ اشکی را ندارد گاه حتی پشیمان میشوم تصمیم میگیرم ننویسم وقتی میفهمام این واژهها هوایِ چشمهایی را ابری کرده است من تلاش میکنم دلهایی را آرام کنم و لبهایی را برای لحظهای شده به خنده وا دارم بگذریم تصمیم گرفتهام کمی از دنیایِ خودم بنویسم از دنیای لیلیپوتیام در یک اتاقِ سه در چهار برای شروع میخواهم شما را با سوزن زدنهایم آشنا کنم لابد میپرسید سوزن زدن چیست؟ همان دوخت و دوز است که به زبان خودم برگردانده شده گاهی که دیربه دیرمینویسم سرم شدید گرمِ سوزن زدن است نه که دوخت و دوز دوست داشته باشم نه که هنر داشته باشم نه،صحبت اینها نیست گاهی که کلمههایم را نمیتوانم بهمدیگر بدوزمشان نخ و سوزن را برمیدارم و هی سوزن میزنم میدوزم و وصله میکنم و بعد به تماشای چیزی که خلق کردهام مینشینم جزکلمهها سوزن زدن هم دلام را آرام میکند برای شروع به قدرکافی پرحرفی کردم این بود قسمتی از دنیایِ لیلیپوتیِ من نوع مطلب : دنیایِ لیلیپوتیِ من، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||